جوانی من

ساخت وبلاگ

و ناگهان چقدر بد مي شود... خيلي بد مي شود...95/7/4 دو سال و نيم از آخرين مطلب من مي گذره93/5/25............ تاريخ شروع بكار 93/7/10...........تاريخ مهربرون 93/7/20............تاريخ عقد 94/5/7.............تاريخ عروسي تولد...............71/2/25 جشن عقد..........91/11/11 عروسي............92/6/14 ........................94/11/27 از وقتي  كه رفتي...آره دقيقا از روزي كه رفتي خيلي چيزا را هم با خودت بردي...حواست به من هست چي ميگم...دوست داري برات بگم...؟از كجا برات بگم...از كدوم چيزايي كه بردي با خودت برات بگم...حسم ميگه بعضي وقتا از اينكه اينقدر نبودنت داره اذيتمون ميكنه لذت ميبري....نميدونم چرا...ولي حسم ميگه با اون چشاي خوشگلت نشستي بالا داري اشكاي ما را نگاه ميكني و ميخندي... ميگي خاله ديدي بالاخره گريه ات را ديدم علي رضا را هم صدا ميكني ميگي بيا ازش فيلم بگير ...ميدوني خاله داره گريه ميكنه ...بعدم كه ميبيني عليرضا محل نميده ميگي علي چي خيلي آشغالي...به همين راحتي حرف ميزني...برعكس منكه سخت گريه ميكنم تو اينقدر دلت كوچيكه كه  چشماي خوشگلت تند تند باراني ميشه... گفتم چشماي خوشگلت ... يادته به مامانت گفته بودي تو خوشگل نديدي كه به من ميگي خوشگل... آخه من كجام خوشگله... مامان تو چرا منا اينجوري زاييدي...مامانتم ميگفت اينكه از دست من برميومد حالا تو خوشگل بزا... بعد تو ميگفتي بچه من اگه به عمه اش بره خوبه...قدشم به دايي امين بره به جواد نره ها ... بعدم عكس بچه ها خاله جواد را به من نشون ميدي و ميگي ياد بگير بچه ميخواي بياري اين جوري بيار... خلاصه تو قرار بود خيلي كارا بكني... نميدونم چت شده ...الان 8 ماه و يك هفته است خوابيدي...آخه خاله توكه اينقدر خوابت سبك بود قربونت ب جوانی من...ادامه مطلب
ما را در سایت جوانی من دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 6passbook5 بازدید : 0 تاريخ : شنبه 1 بهمن 1401 ساعت: 19:58

تازه رسیده ام ترمینال جنوب...قرار است با مترو تا میدان آزادی اش را برویم و از آنجا به بعد بیایند دنبالمان...این پیشنهاد خودمان است...احساس استقلال خفه امان کرده مثلا... اولین بار است میخواهیم سوار مترو شویم...برای هر کاری دفعه ی اولی وجود دارد حکما...بار اول هر کاری حک میشود توی ذهن آدم...دقیقا مثل بار اولی که من سوار مترو شدم...در ایستگاه از مامور مسیرم را  میپرسم تا ته دلم قرص شود غلط نمی روم...ساک صورتیه کوچک را کنار پایم می گذارم و سرم را می اندازم پایین...دارم به مصاحبه ی فردا فکر میکنم...اینکه چه می شود...سوالی نپرسند و من جوابش را ندانم...خوددرگیری ها ادامه جوانی من...ادامه مطلب
ما را در سایت جوانی من دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 6passbook5 بازدید : 35 تاريخ : يکشنبه 4 مهر 1395 ساعت: 6:04

صبح منتظر زنگ م ص...ی بودم... امروز قرار بود کار من را پیگیری کنه!!!این بنده ی خدا هم خودش هزارتا گرفتاری داره منم شدم قوز بالاقوز...صبح یه لحظه از گوشیم غافل شدم دیدم یه شماره ناشناس افتاده روش...سریع مهشید را چک کردم که اون نباشه دیدم نه اون نبوده...گفتم ای دل غافلللللللللللللل...همین ۵ دقیقه ای که من حواسم نبود باید زنگ میزدن ... کلی داشتم خودخوری میکردم که دیدی چی شد؟!!!!!!!!یه کم که احساساتم فروکش کرد شماره را از اول خوندم دیدم با ۹ شروع میشه ...محل کار ص..ی طرفه چمرانه...اونجا با ۴ شروع میشه ...فهمیدیم بعععععععععععله...اوشون نبودن...۴شنبه هم که میره تهران برا درسش جوانی من...ادامه مطلب
ما را در سایت جوانی من دنبال می کنید

برچسب : زنگ زدن آهن,زنگ نزدن اهنگ,زنگ نزدن پسر به دختر,زنگ نزدن خواستگار,زنگ نزدن فلزات,زنگ نزدن,زنگ نزدن نامزد,زنگ نزدن مرد,زنگ نزدن آیفون,زنگ نزدن آلومینیوم, نویسنده : 6passbook5 بازدید : 81 تاريخ : يکشنبه 4 مهر 1395 ساعت: 6:04

از سه گروه مرد به شدت بر حذر باش: بددهن...بد دهن...بد دهن...لیاقت این گروه از مردا مرگ هم نیست...به شدت معتقدم به این قضیه...

جوانی من...
ما را در سایت جوانی من دنبال می کنید

برچسب : اخلاق نوشتن,عکس نوشته اخلاق,اخلاق اسلامی نوشته محمد علی سادات,اخلاق ناصری نوشته ی کیست,اخلاق فاطمه نوشته احمد لقمانی,اخلاق اسلامی نوشته دیلمی,اخلاق اسلامی نوشته محمد داوودی,دانلود کتاب اخلاق نوشته اسپینوزا,دانلود کتاب اخلاق نوشته عبدالله شبر, نویسنده : 6passbook5 بازدید : 74 تاريخ : يکشنبه 4 مهر 1395 ساعت: 6:03

اصن من عاشقتونم یه دنیا...از پنج شنبه تا حالا سرشار از انرژی ام(حالا خدا کنه کاذب نباشه)هرچند برا یه قرار دوساعته مخابرات را حاجی کردیم ولی می ارزید...بیش از این حرفا هم می ارزید...تازه کادو هم که گرفتیم و کلییییییییییییی فیسشا خواهیم داد...رست بیف ایتالیایی هم از اون دوتا خوشمزه تر بود دفعه ی دیگه همینا سفارش می دیم...کافی شاپم که بی نام و نشان مونده...

جوانی من...
ما را در سایت جوانی من دنبال می کنید

برچسب : بیرون زدن نوشته از div, نویسنده : 6passbook5 بازدید : 19 تاريخ : يکشنبه 4 مهر 1395 ساعت: 6:03

چقدرررررررررر این دانشجوها با فهم وشعورن...فهمیدن من دیشب فرصت نکردم جزوه آماده کنم و اصلا آمادگی ندارم خودشون نیومدن اصن......منم حالا نشستم تو دفتر و دارم مفت خوری مینومایم...باشد که قبول درگاه وایرلسشان واقع شود جوانی من...
ما را در سایت جوانی من دنبال می کنید

برچسب : روزنوشته های محمدرضا شعبانعلی,روزنوشت مهاجرانی,روز نوشت محمد نوری زاد,روزنوشت,روز نوشته های یک معلم,روز نوشته,روز نوشته های من,روزنوشته های پرویز درگی,روز نوشتن دعای شرف شمس,روز نوشت های من, نویسنده : 6passbook5 بازدید : 38 تاريخ : يکشنبه 4 مهر 1395 ساعت: 6:03